گروه ما معمولاً برای غذا در گهر، به همراه خود فقط برنج و کمی سبزی خشک برده تا سبزی پلو درست کنیم و به همراه ماهی صید شده بخوریم. روش ماهیگیری ما به صورت بگیر و رها کن است بدین ترتیب که روزی ۱ یا ۲ ماهی، بسته به اندازه آن، برای هر نفر صید شده و عمر بقیه ماهی ها به دنیا باقی مانده، مشمول الطاف ملوکانه ما گشته و دوباره به آب بازگردانده میشوند.
به نظر من بهترین اندازه ماهی از نظر طعم و همچنین برای سرخ کردن، بین ۲۵ تا ۳۵ سانتیمتر میباشد و به طور معمول یک ماهی ۳۰ تا ۳۵ و یا دو ماهی ۲۵ تا ۳۰ را برای شام نگه داشته و بقیه را رها میکنم. ماهی های خارج از این رنج را هم معمولاً رها میکنم.
امسال تنها به گهر رفته بودم و از نعمت هم صحبتی و کری خواندن با دوستانم محروم بودم. واقعاً وقتی که کسی نیست تا ماهی بزرگتر یا بیشتری از او بگیری، ماهیگیری هم لذتی ندارد.
روز دوم ماهیگیری، ساعت ۲ بعد از ظهر سلانه سلانه به سمت انتهای دریاچه به راه افتاده و پس از هواخوری و استراحتی مبسوط، ساعت ۹.۳۰ شب به چادر برگشتم. در کیسه ام تنها یک ماهی بود که با توجه به اندازه مناسب آن، برای شام زیاد هم بود.
ماهیگیران چادرهای همسایه (گروهی ۸ نفره که از همدان آمده بودند)، صبح آن روز به دریاچه بالا (دریاچه دوم یا گهر کوچک) رفته بودند ولی علیرغم مشاهده ماهی های زیاد، توفیقی نداشته و دست خالی برگشته بودند.
صبح روز بعد كه با آنان صحبت ميكردم، بالاخره بهانه اي براي مبارزه و كري خواندن پيش آمد. به آنان گفتم كه ماهيگيري در درياچه بالا راحت است و آنها ميگفتند كه با توجه به شرايط درياچه و ماهيهاي آن، گرفتن ماهي در آن كار سختي خواهد بود. نهايتاً قرار شد آنشب كل گروه آنان شام به صرف سبزي پلو ماهي ميهمان من باشند. در اين ميان يك نفر از آنان كه ظاهراً بيش از بقيه به خود اطمينان داشت نيز گفت كه به همراه من خواهد آمد.
ساعت ۵ بعد الظهر از كنار چادرها حركت كرده وبا قدم تند در يك ساعت خود را به درياچه دوم رسانديم. در آنجا همراه من به همراه سبد ملخها و سنجاقكهاي گرفته شده در كنار آب نشست و من شروع به گردش در اطراف درياچه نمودم.
درياچه گهر بالا شرايط خاصي دارد. به علت ريزشهاي كوه و بهمن و همچنين حمل رسوبات توسط سيلاب به داخل درياچه، حالت يكپارچه درياچه از دست رفته و در حال حاضر درياچه گهر بالا به صورت حوضچه هاي مجزا با عمق متوسط كمتر از يك متر كه توسط جويبارهايي به هم متصل هستند درآمده است.
وجود انبوهي از درختان بيد و ني در اطراف و داخل حوضچهها همچنين رشد خزه و گياهان آبزي فراوان به علت عمق كم و سكون نسبي آب به گونهاي است كه محل مناسب جهت انداختن قلاب بسيار كم بوده و محيط بسيار مناسبي جهت رشد و زندگي ماهيان ايجاد نموده و عليرغم مشاهده ماهي در آن، به علت عدم امكان پرتاب مناسب قلاب، شانس ماهيگيري بسيار كم ميباشد.
جالب اينجاست كه بزرگترين ماهي كه من در گهر صيد كردهام با طول ۵۶ سانتيمتر در سال ۱۳۷۸ و در همين درياچه گهر بالا بوده است.
با توجه به شرايط محيط و تجربيات قبلي، يك پشه مصنوعي زرد رنگ به شكل زنبور كه بر روي قلاب سايز ۸ بسته شده بود را جهت ماهيگيري انتخاب و شروع به كار نمودم.
در عرض نيم ساعت ۷-۸ تا ماهي قد و نيم قد گرفتم كه ۳ تا از آنها را نگه داشته و بقيه را رها نمودم. شرايط بسيار خوبي بود و تقريباً تمام پرتابها با حمله و نوك زدنهاي مكرر ماهي همراه بود ولي به علت تنگي جا و نداشتن امكان تحرك و مانور مناسب از طرف من، تعداد كمي به قلاب ميافتادند.
مشكل اصلي در اين ميان وجود شاخ و برگ فراوان درختان و نيهاي كنار و درون آب بود كه مرا مجبور به انجام مانور هاي خاص با استفاده از واكنشهاي ماهي جهت تغيير مسير آن در آب و ممانعت از گير كردن قلاب و ماهي به شاخهها مينمود كه نتيجه آن با توجه به تقلاي شديد ماهيهای متوسط و بزرگ، درهم پيچيدن و گره خوردن مكرر نخ و صرف زمان و فرسايش اعصاب جهت باز نمودن آن بود.
در نهايت با يك پرتاب اشتباه، طعمه طلايي خود را در سمت ديگر آب به علت گير كردن به ني از دست دادم. پس از آن با استفاده از يك لارو قرمز يك ماهي ديگر نيز گرفتم ولي به علت تاريكي زودرس هوا در آن محيط پر درخت و رنگ تيره لارو، طعمه را تعويض كرده و شروع به لانسه كشي نمودم.
نتيجه استفاده از لانسه، با توجه به مهارت شخصي خودم بسيار خوب بود و تا ساعت ۸ شب تعداد زيادي ماهي گرفتم كه ۴ عدد از آنها را نيز در كيسه نگه داشتم. در چنين شرايطي فرار يك ماهي بزرگ از لانسه من قسمت اعظم لذت آن روز را از بين برد. ماهي قدرتمندي بود و با طول بيش از ۵۰ سانتيمتر، احتمالاً بيش از يك كيلوگرم وزن داشت ولي با اشتباه من در هنگام خروج از آب، به علت گير كردن به ني قلاب از دهان آن خارج شد. جالب اينجا بود كه ماهي در بين گياهان كنار آب گير افتاده بود و زمانيكه من سعي در گرفتن آن بوسيله دست داشتم، سر خورده و موفق به رها كردن خود و فرار گرديد.
حدود ساعت ۸ همراهم را در كنار آب ديدم. حتي يك ماهي هم به طعمه هاي او نوك نزده بود. به او پيشنهاد استفاده از لانسه را دادم كه گفت همراه ندارد. با توجه به تاريكي نسبي هوا يك لانسه شبرنگ سايز ۲ به او دادم و جالب اين بود كه در ۳ پرتاب اولش در همان محلي كه ۲ ساعت وقت تلف كرده بود ۳ ماهي به قلابش افتاد ولي هر ۳ را هنگام درآوردن از آب و در يك قدمي ساحل از دست داد كه نتيجه استفاده از چوب بلند ۳.۶۰ متري در آن فضاي با امكان تحرك و مانور كم بود.
هنگام بازگشت همراهم كاملاً سكوت كرده بود. من هم به علت فرار آن ماهي بزرگ پكر بودم ولي از طرفي سرشار از لذت يك ماهيگيري خوب و سريع در يك زمان ۲ ساعته بودم. ۸ ماهي با اندازه ۲۵ تا ۴۵ سانتيمتر در كيسه داشتم و مطابق معمول گهر با من مهربان و شام سبزي پلو ماهي برقرار بود.

درياچه گهر بزرگ از ميانه مسير درياچه گهر بالا
غروب دریاچه گهر بزرگ

تعدادي از ماهي هاي صيد شده در درياچه گهر بالا
+ نوشته شده در شنبه بیست و دوم تیر ۱۳۸۷ ساعت ۱۲:۳۱ ق.ظ  توسط نادرالحکما دواساز