ديروز در وبلاگ يكي از دوستان لينكي به نام دیده بان محیط زیست ایران ديدم و سري به آن زدم. وبلاگي به قلم خانم مژگان جمشيدي، كارشناس محيط زيست و خبرنگار تخصصي اين رشته در نشريات مختلف كه با ايشان از طريق نوشته هايشان در روزنامه هاي شرق و همشهري آشنا بودم. همان گونه كه انتظار ميرفت دغدغه هاي زيست محيطي ايشان در اين وبلاگ به شكلي كاملا واضح و فارغ از مشكلات و خود سانسوريهاي رايج در نشريات كشور بيان شده بود. نوشته هاي ايشان به واقع بيان كننده درد پنهان در سينه تمامي علاقهمندان و دلسوختگان طبيعت اين مرز و بوم از آنچه توسط كوته فكران مسئول و تشنگان قدرت و ثروت بر سر طبيعت آن آمده است ميباشد.
خوشبختانه در حال حاضر و با تلاش خستگي ناپذير عزيزاني همچون خانم جمشيدي موجي به راه افتاده است كه نابخردي و ناتواني مسئولين حفظ سرمايه هاي ملي كشور و مردم را عيان كرده و بر خلاف ميلشان، طلب پاسخ در مقابل تصميمات و اعمال مخرب و غير كارشناسي آنان را دارد.
آنچه كه بيش از پيش مايه تاسف است، افزايش بيسابقه موارد تجاوز و تعدي به طبيعت و ميراث ملي كشور در ساليان اخير با وجود اعتراضات گسترده فعالان اين حوزه ها ميباشد. نمونه هاي متعددي از اين دست موارد در ساليان اخير توسط مسئولان منطقه اي، اعضاي هيئت دولت و رئيس جمهور عنوان شده، اجراي آن آغاز شده و يا با شتابزدگي سعي در اتمام آن و قرار دادن مردم در مقابل كار انجام شده داشته است. وعده رئيس جمهور در مورد ساخت جاده نور به تهران، عبور جاده و لوله هاي نفت و گاز از داخل مناطق حفاظت شده و پارك هاي ملي، ساخت پالايشگاه و كارخانه پتروشيمي در مناطق جنگلي، ايجاد منبع ذخيره گاز در پارك ملي كوير (يكي از معدود زيستگاه هاي يوز پلنگ ايراني)، تلاش شتابزده جهت اتمام سريع و به هر شكل ممكن ميان گذر درياچه اروميه پيش از انتخابات سال آينده رياست جمهوري تنها مواردي اندك از اين تعرضات ميباشد.
در اين ميان متاسفانه مشاهده ميشود كه اعتراضات مخالفان اين پروژه ها كه عمدتا با دغدغه هاي زيست محيطي و ناشي از آينده نگري ايشان ميباشد در نزد ساكنان بومي مناطق به شكلي خلاف واقع به مخالفت با آسايش و پيشرفت اقتصادي آنان عنوان شده و اين دو گروه را رو در روي يكديگر قرار ميدهد. به نظر ميرسد كه شكل برخورد و انعكاس اخبار معضلات زيست محيطي توسط فعالان اين عرصه باعث موفقيت متخلفان در ايجاد تفكر فوق در نزد تعدادي از ساكنان محلي باشد.
اينان با برجسته كردن بعضي از مطالب عنوان شده توسط فعالان محيط زيست، آنان را مخالف سرسخت ساخت جاده، سد، كارخانه و هرگونه كارخانه معرفي كرده و مخالفت آنان را علت عقب ماندگي مناطقي از كشور جلوه داده و بر ناتواني هاي خود سرپوش ميگذارند.
به نظر من بايد فعالان محيط زيست در نحوه انتشار اخبار و بيان اعتراضات خود تجديد نظر كرده و با دقتي مضاعف و پرهيز از هرگونه مخالفت صرف با پروژه هاي در دست اجرا، با استفاده از آمار و ارقام نسبت به روشنگري در اين عرصه ها و بيان سود و زيان طرح هاي پيشنهادي جهت تنوير افكار عمومي اقدام نمايند. نكته مهم ديگر، اطلاع از پروژه هاي پيشنهادي و اطلاع رساني در مورد آنها پيش از شروع آنها و صرف هزينه و بودجه براي آنها ميباشد زيرا تجربه نشان داده است كه در ايران پس از آغاز پروژه ها ديگر گوش شنوايي وجود نداشته و مسئولان حتي با وجود آگاهي از معضلات طرح هايشان، خود را ملزم به اتمام كار به منظور حضور در مقابل دوربين جهت افتتاح آن ميدانند.
سعي ميكنم در آينده مواردي از سود و زيان طرح هاي اينچنيني مانند ساخت سد و جاده را به قلم آورم. از كليه خوانندگان اين مطلب نيز در اين مورد تقاضاي اعلام نظر و ارائه مطلب دارم. باشد كه دست در دست هم بتوانيم در حفظ باقيمانده ميراث طبيعي و ملي خود قدمي هر چند كوچك برداريم.
+ نوشته شده در سه شنبه پنجم آذر ۱۳۸۷ ساعت ۱۰:۵۶ ب.ظ  توسط نادرالحکما دواساز