تعطيلات ۳ روزه به مناسبت عيد غدير و در پيش بودن شب يلدا بهانه اي شد براي رفتن به تهران و ديدار اقوام. با توجه به پيشبيني وضع هوا كه نويد گر هوايي خوب در آن چند روز بود تصميم گرفتم كه ۲ روز هم به اسكي بروم. بخصوص كه ۲ سالي هم بود كه اسكي نكرده بودم و به شدت دلم هوايي شده بود.
بعدالظهر سه شنبه ۲۶ آذر در هوايي بسيار مطلوب به سمت تهران به راه افتاديم. تازه از كنگاور عبور كرده بوديم كه پدر خانمم تماس گرفت و ضمن پرسيدن وضعيت هوا گفت اينجا برف شديدي در حال بارش است و از ما خواست كه مراقب باشيم. تعجب كردم. در سايت هاي هواشناسي اينترنتي وضعيت هوا خوب پيشبيني شده بود و اين قضيه برايم كمي عجيب بود. لحظاتي بعد برادر خانمم كه او هم از بابل به سمت تهران در حال حركت بود تماس گرفت و ضمن پرسيدن وضعيت هوا گفت كه مادرش با او هم تماس گرفته و گفته كه در اينجا برف شديدي ميبارد و از او خواسته كه او هم به تهران نرود. از او وضعيت هوا را در جاده هراز پرسيدم. گفت كه حدود ۴۰ كيلومتري از آمل گذشته است و هوا بسيار خوب است. به شوخي گفتم كه احتمالا مثل كارتن پلنگ صورتي لكه اي ابر بالاي خانه پدرش توقف كرده و فقط در همانجا در حال بارش است. از او هم خواستم كه با احتياط به مسير خود ادامه دهد و در صورت بدي هوا از ادامه آن صرف نظر كند.
ساعتي بعد و پس از عبور از شهر همدان پدرم تماس گرفت. او هم ضمن پرسيدن وضعيت هوا گفت كه در تهران برف بر زمين نشسته و خواست كه مراقب باشم.
حدود ساعت ۹ شب به تهران رسيديم، كمربندي آزادگان را هم طي كرده و وارد بزرگراه همت شديم و هنوز هيچ اثري از بارش و برف نبود. در تقاطع بزرگراه شيخ فضل الله نوري با ترافيك شديدي مواجه شديم. همه اتومبيل ها توقف كرده بودند و هيچ حركتي نميكردند. نيم ساعتي به همين صورت متوقف مانديم. به ياد شبي در سال ۸۵ افتادم كه بارش برف باعث بسته شدن بزرگراه هاي تهران و ماندن ماشين ها در خيابان تا صبح شده بود.
با برادر خانمم تماس گرفتم. به منزل رسيده بود ولي گفت كه پيمودن مسير از ميدان نوبنياد تا قيطريه نزديك به دو و نيم ساعت زمان برده است. با پدرم تماس گرفتم. او هم گفت كه پس از تماس با ما از محل كارش به سمت منزل حركت كرده ولي در شرايطي كه ما از همدان به تهران رسيده بوديم، او هنوز به منزل نرسيده بود. در اولين فرصت وارد بزرگراه چمران شدم و با گذر از ميدان تجريش در نهايت ساعت ۳۰/۱۱ به منزل رسيدم.
واقعا برايم عجيب بود. بارش اندكي برف در مناطق محدودي از شمال تهران كه در شمالي ترين مناطق به ۱۵ سانتيمتر هم نميرسيد باعث اينهمه دردسر و ترافيك شده بود. اين بدين معني بود كه تعداد زيادي از رانندگان با ابتدايي ترين اصول رانندگي در زمان بارش برف هم نا آشنا هستند. اينهمه سردار رويانيان گلوي خودش را جر داد كه در فصل زمستان از تردد ماشينهاي فاقد لوازم زمستاني جلوگيري خواهد كرد و شهرداري هم كلي شن و نمك كنار خيابان ذخيره كرد ولي هيچ فايده اي نداشتند. اين در حالي است كه در كشور آلمان با بارش چند برابري برف نسبت به ايران، استفاده از زنجير چرخ و لاستيك يخ شكن به علت آسيب هايي كه به آسفالت وارد ميكنند ممنوع ميباشد و رانندگان مجبورند تنها با اتكا به مهارت خود در اين شرايط به مسير خود ادامه بدهند.
بارش برف پراكنده تا پايان هفته ادامه داشت و با توجه به لغزندگي مسير از رفتن به اسكي منصرف شدم. به جاي آن يك شب بچه ها را براي برف بازي به پارك قيطريه بردم. هميشه دوست داشتم در زمان بارش برف به پارك بروم و آنشب هم پارك در هوايي پاك و در ميان سفيدي برف درخشندگي خاصي داشت.
تصاويري از برف در پارك تقديم به دوستان:






+ نوشته شده در سه شنبه هفدهم دی ۱۳۸۷ ساعت ۱:۸ ب.ظ  توسط نادرالحکما دواساز