هفته قبل تعدادي از دوستانم از تعطيلي پنج شنبه استفاده كرده و به ديدن من آمدند. با حضور كامران و مسعود اكيپ ماهيگيري مان جور شده بود. حضور داريوش و برادرم فرهاد نيز ظرفيت كري خواني گروه را به حد اشباع رسانده بود و فقط نياز به كمي آب بود تا همگان قابليت هاي خود را به نمايش بگذارند. به همين دليل تصميم گرفتم تا ضمن نشان دادن منطقه ريجاب به آنان، يك رقابت ماهيگيري نيز در آنجا ترتيب دهيم. از طرفي غبار آلود بودن هوا در سري قبلي كه به آنجا رفته بودم باعث شده بود تا عكسهايم از آبشار پيران خيلي خوب از كار در نيايد و لازم بود تا بار ديگري براي عكاسي به آنجا بروم.
زماني كه به كنار رودخانه ريجاب رسيديم، براي جلوگيري از ازدحام در حين ماهيگيري به سه گروه تقسيم شديم. فرهاد و كامران يك راست به سمت بالاي رودخانه حركت كردند. كيوان و داريوش هم به همراه خانمها در همان اوايل رودخانه مشغول شدند. من و مسعود هم كه بيشترين رقابت و كري خواني را در ماهيگيري داريم به اتفاق عرفان و آرمين، پسران من، نرم نرمك و لانسه كشان به سمت بالاي رودخانه حركت كرديم.
با توجه به تعطيلي پنجشنبه تعداد زيادي ماهيگير در كنار رودخانه حضور داشتند ولي همه آنها به روشهاي ابتدايي و بوسيله طعمه طبيعي ماهيگيري ميكردند. در اين ميان تنها گروه ما بود كه به روش ورزشي مشغول صيد بوديم. من و مسعود هم در اين ميان براي اولين بار!!! بجاي رقابت، به همكاري پرداخته و بيشتر به بچهها كمك ميكرديم. البته با اين وجود هر كداممان دهها ماهي گرفتيم كه ۲۰ تايش را براي شام نگه داشتيم.
آن شب بعد از مدتها بار ديگر جمع دوستان ماهيگير در چادري كنار رودخانه به دور هم جمع شد و طبق معمول خواب را به داخل آن راهي نبود. بازار شوخي به شدت گرم بود و در اين ميان فرهاد كه مقهور ماهيگيري من و مسعود شده بود به سراغ داريوش رفته و او را به عنوان نفر آخر مبارزه معرفي ميكرد.
روز بعد و در زمان برگشت، همه راضي از اوقات خوشي كه در كنار هم بوديم براي جمع شدن ديگر بار و اينبار در كنار درياچه گهر برنامه ميچيديم.

آبشار پیران


آبشار پيران


آبشار پيران


رودخانه الوند در منطقه ريجاب


من و داريوش در حين ماهيگيري

آرمين به همراه قزل آلاي صيد شده بوسيله چوب 7۰ /۱ متريش


قزل آلاي صيد شده توسط آرمين

گروه ماهيگيري ما


مي فلاي May Fly
+ نوشته شده در جمعه پانزدهم خرداد ۱۳۸۸ ساعت ۷:۴۸ ب.ظ  توسط نادرالحکما دواساز