بالاخره بعد از مدتها فرصتی به دست آمد تا با دوستان به ماهیگیری برویم.
ابتدا قرار بود برای ماهیگیری به استان هرمزگان و شهر جاسک برویم ولی به علت مسافرت میزبانمان ما هم مجبور به عقب انداختن آن برنامه گشتیم. در عوض برای ماهیگیری به اطراف کرمانشاه رفتیم. گروه چهار نفری ماهیگیران روز سه شنبه به کرمانشاه آمده و صبح روز چهارشنبه به اتفاق به سمت ریجاب حرکت کردیم. قرار بود دو شب در آنجا اقامت کرده و سه روز را ماهیگیری نماییم.
ریجاب نسبت به سالهای گذشته تغییرات بسیاری کرده است و دیگر هیچ شباهتی به آنچه من در اولین سفرم به آنجا در سال ۱۳۷۸ دیدم ندارد. حتی شباهتی به آنچه که دو سال پیش هم دیدم و نوشتم ندارد. کل دره تا خود سرچشمه رود شده استخر پرورش ماهی به گونه ای که دیگر امکان دسترسی به رودخانه هم به جز مکانهایی محدود وجود ندارد.
بر خلاف سالهای گذشته هتل آنجا هم تعطیل بود و ظاهرا صاحبش ناگزیر از جمع کردن آن شده است به همین علت برنامه اقامت شبانه ما در آنجا هم منتفی شد. البته اگر احتمال این امر را میدادیم امکانات لازم برای شب مانی در چادر را را هم با خود میبردیم ولی این پیش بینی را نکرده بودیم.
به هر حال از حوالی ظهر ماهیگیری را آغاز کردیم. برای اولین بار در آنجا افرادی به غیر خودمان را در حال لانسه کشی دیدم. ظاهرا تردد های متعدد ما بالاخره اثری در وضعیت ماهیگیری مردم آنجا داشته است.
گروه ۵ نفره ما شامل من، برادرم فرهاد، شهاب، علی و کاظم بود. علی و کاظم بیشتر برای گردش و آموزش ماهیگیری آمده بودند ولی من و فرهاد و شهاب به صورت جدی ماهیگیری میکردیم. قرار بر این بود که ماهی های صید شده در این برنامه به جز چند عدد به عنوان نمونه رها گردند و تقریبا به همین روال هم پیش رفت. در این برنامه به نسبت قبل ماهیهای بیشتر و بزرگتری صید شد که شاید عمده ترین دلیلش کاهش سطح دسترسی عمومی به رودخانه باشد.
در پایان هم با روحیه ای بشاش و راضی از یک روز با نشاط و ماهیگیری مفرح منطقه ریجاب را ترک کردیم. بیش از ۱۰۰ ماهی صید کرده بودیم که اکثرشان به آب بازگشته بودند. شهاب بیشترین تعداد صید را در بین ما داشت و در یک مورد استثنایی با ۷ پرتاب متوالی ۷ ماهی نسبتا خوب گرفت.
فرهاد در آخرین لحظات و در مسیر برگشت بزرگترین ماهی را در بین گروه گرفت. این ماهی یک قزل آلای نر با طول ۵۸ سانتیمتر و وزن بیش از دو کیلوگرم بود. نبرد بین این دو به شدت مغلوبه شد و در نهایت با توجه به پیچیدن ماهی به شاخه های درون آب و عدم امکان خروج آن به شکل معمول، فرهاد مجبور به اقدامی انتحاری و ورود به آب شده و طی یک مبارزه تن به تن ماهی را در زیر آب گیر انداخته و در نهایت از رودخانه خارج کرد. خوشحالی او از این صید به حدی بود که که تمام لوازم خود را در مقابل دیدگان حیران ما به جا گذاشته و به همراه ماهیش به سمت پایین روانه شد.!!!

اولین ماهی صید شده توسط من
شهاب در یک روز موفق

فرهاد به همراه بزرگترین ماهی صید شده
در پایان لازم به ذکر است که کلیه ماهیهای صید شده در این برنامه مجددا در آب رهاسازی شدند.
.
.
.
.
.
.
البته به غیر از آنها که مردند.!!!
+ نوشته شده در شنبه بیست و هفتم آذر ۱۳۸۹ ساعت ۱۱:۴۱ ب.ظ  توسط نادرالحکما دواساز