جاده شاهي از گذشته اي بسيار قديم، فلات مركزي ايران را به بين النهرين متصل ميكرد. اين جاده پس از عبور از هگمتانه و كرمانشاه، با عبور از محلي به نام پاطاق (پاي طاق) در مسيري ۱۵ كيلومتري بيش از ۶۰۰ متر ارتفاع كم كرده و با گذر از تنگه اي طبيعي در ميان كوه وارد دشت ميشود. از اين نقطه جاده در كنار رودخانه الوند امتداد يافته و سپس دو شاخه ميشود. راه اصلي در امتداد رودخانه به سمت جنوب رفته و به بابل ميرسيد. مسير ديگر به سمت غرب امتداد يافته و به سمت شام و آسياي صغير ميرفت. اين راه در طول تاريخ عبور حاكمان و لشكريان بسياري را شاهد بوده است. داريوش هخامنشي، اعراب مسلمان، چنگيز مغول و تيمور گوركاني در لشگر كشي هاي خود از اين مسير عبور كرده اند.
هزاران سال پيش در نزديكي محل ورود راه شاهي به دشت و در كنار تنگه طبيعي ديگري به نام ميان كل كه رود الوند، سرچشمه گرفته از منطقه ريجاب، از ميان آن عبور ميكرد، يكي از اولين مراكز سكونت و شهري جهان شكل گرفت. اين شهر كه نامهاي متعددي مانند پاتير و حلوان را بر خود داشته و امروزه به نام سر پل ذهاب معروف است، با وجود آنكه در طول تاريخ بارها توسط لشكريان خارجي اشغال و ويران گرديد (آخرين بار در مرداد ۱۳۶۷ و توسط منافقيني كه از حمايت عراق بهرهمند بودند)، با جمعيتي بالغ بر ۳۵.۰۰۰ نفر، يكي از قديميترين آثار باستاني ايران را در خود جاي داده است.
نقش برجسته آنوبانيني (Anubanini)، شاه لولوبي ها، از اقوام غير آريايي كه از حدود ۵۰۰۰ سال پيش و قبل از شكل گيري حكومتهاي ماد و پارس در منطقه وسيعي از شمال كوهستان زاگرس كه از قسمت شمال غربي درياچه اروميه آغاز شده و استانهاي آذربايجان غربي، همدان، كردستان، لرستان و كرمانشاهان ايران را به همراه بخش وسیعی از کوهپایههای علیای رود دیاله در عراق در بر ميگرفت، زندگي ميكردند، با قدمتي ۴۸۰۰ ساله (در بعضي منابع ۴۲۰۰ سال) به عنوان قديمي ترين نقش برجسته ايران (آسيا و شايد جهان) در اين شهر واقع شده است.اين نقش برجسته كه به احتمال قوي الگوي داريوش در طراحي و اجراي نقش برجسته و كتيبه بيستون ميباشد، بر كوه سمت راست تنگه ميان كل و در ارتفاع ۱۶ متري از سطح زمين حك شده است.
اين نقش برجسته شامل دو قسمت روي هم است كه رديق بالايي آن ارتفاع بيشتري دارد. در سمت چپ رديف بالا آنوبانيني در حاليكه دست چپ خود را با تير و كماني كه در آن است بر روي سينه گذاشته و در دست راست نيز تبري دارد، پاي چپ خود را بر شكم و سينه اسيري كه زير پاي اوست قرار داده است. در اين تصوير آنوبانيني نيم تنه اي كه از زير سينه تا زانوهاي او را پوشانيده بر تن دارد. در مقابل او الهه نيني (ايشتار) با پیراهنی مطبق که تا زير زانو ادامه داشته ولي شانه راست او را نمیپوشاند، در حاليكه تير داني را بر پشت داشته و با دست راست حلقهای را رو به شاه گرفته است، ايستاده است. ميان سر اين دو نفر دايره اي همانند خورشيد كه ستاره چهار پري در ميان آن است ديده ميشود. در پشت سر اين الهه، دو اسير برهنه در حاليكه دستهايشان از پشت بسته شده و طنابي كه سر آن در دست چپ الهه نيني است از بيني آنها رد شده، بر روي زانو نشسته اند. در رديف پايين و سمت چپ آن، ۶ اسير ديگر كه همگي برهنه بوده و دستهايشان از پشت بسته شده، ايستاده اند. در سمت راست رديف پايين و روبروي اين ۶ اسير (زير پاي دو اسير رديف بالا) كتيبه اي به خط اكدي نوشته شده است كه آنرا چنين ترجمه كرده اند: "آنوبانيني پادشاه لولوبوم تصوير خويش و تصوير نيني را بر كوه بادير (پاتير) نقش كرد. آنكس كه اين لوح را محو كند به نفرين و لعنت آنو ، آنونوم ، بل ، بليت ، رامان ، ايشتار ، سين و شمش گرفتار باد و نسل او بر باد رواد."
همانگونه كه ذكر شد، با توجه به محتواي نقش برجستههاي آنوبانيني در سرپل ذهاب و داريوش در بيستون، و تشابهات غير قابل انكار آنها، احتمال داده ميشود كه داريوش با ديدن اين نقش برجسته در مسير فتح بابل به فكر ايجاد كتيبه بيستون افتاده و همچنين مضمون كلي آنرا الگوي نقش برجسته خود قرار داده است.
مشخصترين شباهتهاي اين دو نقش برجسته به شرح زير ميباشد:
۱- هر دو نقش برجسته، در مسير شاهراه آن زمان و در ارتفاع بالايي قرار دارند.
۲- در هر دو نقش برجسته پيكر شاه به شكل مشخصي بزرگتر از ديگران تراشيده شده است.
۳- در هر دو نقش برجسته، قدرت شاه به توجه و توفيق خدايان بستگي دارد، در بيستون به فرهوهر و در آنانوبانيني به نيني( ايشتار).
۴- هر دو نفر در حاليكه تير و كماني در دست چپ دارند، با حالتي فاتحانه پاي چپ را بر سينه اسيري گذاشتهاند.
۵- اسرا در هر دو نقش برجسته با دستهايي از پشت بسته شده به نمايش گذاشته شده اند.
البته تفاوتهايي نيز در اين دو نقش برجسته ديده ميشود كه مهمترين آنان عبارتند از:
۱- در نقش برجسته آنوبانيني اسرا برهنهاند ولي در بيستون لباس بر تن دارند.
۲- آنوبانيني ملازمي به همراه ندارد ولي در بيستون دو نفر از ملازمان داريوش (ويندهفرنه كماندار و گئوبروه نيزه دار) در پشت سر او ايستادهاند.
۳- در نقش برجسته آنوبانيني، الهه نيني طناب اسرا را در دست دارد ولي در بيستون فرهوهر كاري انجام نداده و تنها در بالاي نقش حك شده است.
چند متري پائينتر از نقش برجسته آنوبانيني، نقش برجسته اي از دوره اشكاني وجود دارد كه يكي از شاهان اشكاني را سوار بر اسبي نشان مي دهد. در اين نقش برجسته، شاه اشكاني با بدني نيم رخ و صورتي تمام رخ در حالتي كه افسار اسب را در دست چپ دارد و در مقابل او مردي از بزرگان به حالت ايستاده، در حال اهداي شاخه گلي به اوست، حجاري شده است.
در گوشه بالا و چپ اين نقش برجسته كتيبهاي به خط پهلوي نوشته شده كه مضمون آن چنين است:
"اين پيكر خود گودرز شاه بزرگ پسر گيو"
همچنين در گوشه بالا و راست اين نقش برجسته كتيبه ديگري با اين مضمون نقر شده است:
"اين پيكر خود روان دژ دار حلوان "
اين دو نقش برجسته، خصوصا نقش برجسته اشكاني كه در ارتفاع پايينتري قرار دارد در طي جنگ تحميلي ۸ ساله بر اثر اصابت تركش آسيبهاي فراواني ديدهاند و مشاهده جزئيات آنها با چشم غير مسلح كمي سخت ميباشد.
نقش برجسته آنوبانيني
مولاژ تهيه شده از نقش برجسته آنوبانيني

نقش برجسته اشكاني
تصوير ماهواره اي شهر سرپل ذهاب به همراه موقعيت آثار باستاني آن
گور دخمه دكان داود:
در دو كيلومتري جنوب شرق سرپل ذهاب در مسير اسلام آباد غرب (از سمت اسلام آباد غرب اندكي بيش از دو كيلومتر پس از پليس راه سرپل ذهاب)، جاده اي آسفالته به سمت جنوب ميرود كه بهترين نشانه براي آن، تانك منهدم شده عراقي است كه در كنار آن بر روي سكويي قرار گرفته است. ۳۰۰ متر پس از ورود به اين جاده، در سمت چپ و بالاي يك قبرستان، گوردخمهاي بر بلنداي صخره خودنمايي ميكند كه در محل به دكان داوود يا كل داوود معروف است. ابن گوردخمه ارتفاعي حدود ۱۲ متر از سطح زمين داشته و دسترسي به آن بدون استفاده از تجهيزات صخره نوردي غير ممكن است.
در جلوي درب ورودي اين گور دخمه، ايواني كه اطراف آن به وسيله قاب هايي تزئين شده، تعبيه گرديده است. بقاياي دو ستون نيز در طرفين درب ورودي آن مشاهده ميگردد كه بدنه ستونها به مرور زمان از بين رفته و در حال حاضر تنها پايه و سرستونهاي آنها باقي مانده است.
در سال ۱۹۷۴، محققي به نام هوبرت فان گال (Hubertus Von Gall) در مقاله اي نقشه و ابعاد دقيقي از اين گوردخمه ارائه كرد. بنا به گفته وي ايوان جلوي دخمه در قسمت جلو ۹.۶۰ و در قسمت عقب ۷.۳۲ متر عرض دارد.ارتفاع اين ايوان ۲.۶۰ از كف و عمق آن در پايين ۱.۹۰ متر ميباشد. در ميان سطح خلفي اين ايوان يك راه ورودي به عرض ۱ و ارتفاع ۱.۵ متر به فضاي اصلي اين دخمه كه اطاقكي به شكل چهارگوش منظم و با ابعاد ۲.۸۳ عرض، ۲.۳۱ طول و سقفي گنبدي با ارتفاع ۲.۱۸ متر راه ميابد. در ديواره هاي اين اطاق، ۵ طاقچه كوچك جهت قرار دادن چراغ روشنايي و يا نذورات تعبيه شده است. همچنين در كف اطاق و در سمت چپ راه ورود، حفرهاي بيضي شكل شبيه با تابوت به عمق ۰.۷۰ متر جهت قرار دادن جنازه در آن ايجاد شده است.
در رابطه با كاربرد اين دخمه که نمونه اي با شباهت زياد به مقابر پادشاهان هخامنشي در نقش رستم ولي بسيار ساده تر از آنهاست، به نظر ميرسد كه در اواخر دوران ماد يا ابتداي حكومت كورش جهت دفن پادشاهي ساخته شده باشد و با توجه به وجود مقابر كليه پادشاهان هخامنشي در نزديكي تخت جمشيد و پاسارگاد، اين دخمه احتمالا مربوط به يكي از شاهان مادي و آخرين آنها، آژيدهاك (Azhidahac در زبان پارسی)، آستياك (Astiac در زبان يوناني) و يا ضحاك (در زبان عربی)، پدر بزرگ مادري كوروش هخامنشي ميباشد كه پس از مرگش جنازه او را در اين دخمه قرار ميدهند.
۸ متر پايين تر از اين ايوان پيكره موبدي كه شاخه برسمي (شاخه بريدة انار يا گز كه مؤبدان زرتشتي به هنگام نيايش در دست ميگرفتند) در دست داشته و درحال دعا كردن ميباشد به ارتفاع ۱.۵۰ و عرض ۰.۹۰ متر حك شده است. نگاهي دقيق به اين نقش مبين آن است كه پيكره اين مرد بر روي نقش برجسته و يا صفحه تراشيده بزرگتري كه پيش از آن ساخته شده تراشيده شده است. در داخل قاب جديد مردي به حالت تمام قد با صورتي نيم رخ حجاري شده است. اين شخص لباس بلندي برتن و كلاهي از موي مصنوعي بر سر گذاشته كه قسمت پشت گردن و گوش هاي او را پوشانده است . همچنين در يك دست او برسمي ديده ميشود و دست ديگر را به حالت نيايش به طرف بالا نگه داشته است .
مدل موي اين موبد شبيه به نقش هاي ديده شده بر روي سكه هاي يوناني اوليه بوده و به احتمال قوي پس از حمله اسكندر به ايران و در زمان حكومت سلوكيان ايجاد شده است.
لازم به ذکر است عده اي از پيروان اهل حق در منطقه، اين مكان را به داوود يكي از ۷ شخصيت معنوي گروه مذهبي اهل حق نسبت داده و در زمانهايي خاص مراسم ديني خود را در انجا برگذار ميكنند كه به نظر ميرسد نامگذاری اين دخمه به دكان داوود نيز به همين علت ميباشد.
دكان داود
دكان داود
دكان داود
نقشه دخمه از هوبرت فان گال ۱۹۷۴

موبد برسم به دست در حال نيايش
+ نوشته شده در چهارشنبه نهم اردیبهشت ۱۳۸۸ ساعت ۱۱:۱۲ ب.ظ  توسط نادرالحکما دواساز