بالاخره زمان بازگشت ما از دره نيگا فرا رسيد و طبق برنامه تصميم داشتيم با پيمودن طول دره، از انتهاي آن خارج شويم. صبح روز چهار شنبه دهم تير ۱۳۸۸ پس از صرف صبحانه و جمع آوري و بسته بندي لوازم، ساعت ۹.۴۰ به سمت پايين دست رودخانه به راه افتاديم. مسير بازگشت ما به دو قسمت پياده روي، از محل اطراق تا روستاي عمارت به مسافت تقريبي ۲۴ كيلومتر و سپس سواره تا شهر دورود به ميزان ۲۸ كيلومتر تقسيم ميشد.
مطابق با برنامه ريزي قبلي براي استفاده بهتر از طبيعت و مناظر طول مسير قرار بود پس از طي تقريبي نيمي از مسير پياده روي اطراق شبانه ديگري داشته و صبح روز بعد مابقي مسير را طي كنيم ولي در صحبتهاي آخرين شب حضور در دره، كامران با پيش كشيدن مسئله امنيت محل اطراق، پيشنهاد كرد كه كل مسير را در يك روز طي كرده و تا شب خود را به روستاي عمارت برسانيم. در نهايت پس از بحثهاي مختلف و اعلام نظرات اعضاي گروه، پيشنهاد كامران مورد موافقت قرار گرفت.
به علت شكل خاص دره و تنگي آن، مسير بازگشت با گذر هاي متعدد از عرض رودخانه همراه بوده و عليرغم شيب نزولي در كل مسير، در موارد متعددي لازم بود تا با صعود از دامنه هاي كنار رودخانه، از بالاي ديواره ها و صخره هاي كنار آن عبور كرد.

در مسير بازگشت
در ميان رودخانه
جالبترين عارضه طبيعي قابل ذكر در مسير بازگشت، ورود يك ريزابه بزرگ از سمت جنوب به رودخانه ميباشد كه حدود ۶ كيلومتر پايين تر از دره گردو واقع شده است. با ورود اين ريزابه به رودخانه، آب آن به ميزان بيش از ۵۰% افزايش يافته و به شكل محسوسي سردتر هم ميشود. در صورت ورود به دره فرعي اين ريزابه و با طي مسافتي كوتاه، آبشار هاي زيبا و بلندي كه در سر راه آن قرار دارند مناظر بسيار زيبايي را در مقابل انسان قرار ميدهند كه متاسفانه ما به علت كمبود وقت از ورود به آن خودداري كرديم.

يكي آز آبشارهاي منتهي به دره نيگا از فاصله دور

يك بزمجه كه عبور ما را تحت نظر دارد
پس از عبور از اين مكان و در ادامه راه، در موارد متعددي شاهد قطعات بزرگي از سنگ كه از كوههاي دو طرف دره به پايين و درون رودخانه سقوط كرده اند بوديم. در چندين مورد ميزان ريزش سنگ و ابعاد صخره هاي جدا شده از كوه به اندازه اي بود كه ما را مجبور به صعود از كناره هاي ديواره ها و عبور از فراز صخره ها ميكرد. از طرفي زيبايي عبور آب از ميان اين قطعات سنگ كه با ايجاد آبشارها و حوضچه هاي عميق و متعدد همراه است متاسفانه در هيچ تصويري منعكس نشده و تنها بايد از فاصله نزديك مشاهده شوند.

عبور رود از ميان سنگهاي فرو ريخته از كوه

عبور از بالاي صخره هاي مجاور رودخانه
در ميانه مسير برگشت، در حدود ساعت ۱۴ و در حين عبور از رودخانه، لغزش پاي من از روي يك سنگ سبب سقوطي شيرجه وار به درون رودخانه و از كار افتادن دوربين عكاسي ديجيتال به علت ورود آب به درون آن گرديد كه با توجه به مناظر سر راه، بدترين اتفاق ممكن براي من به شمار ميرفت. متاسفانه تلاش ما براي نجات و احياي دوربين ناكام مانده و تنها موفق به نجات عكسهاي موجود در حافظه آن شديم. نهايتا با توجه به شرايط پيش آمده و پس از به ياد آوردن شعر زيباي ايرج ميرزا:
چو عنقا را بلند است آشيانه قناعت كن به تخم مرغ خانه
مجبور به استفاده از دوربين گوشي تلفن همراه به جاي آن شدم.

يكي از دره هاي فرعي، آخرين عكس گرفته شده توسط دوربين مرحوم من

عبور از بالاي صخره ها و رودي كه زير سنگها ميگذرد

نمايي از دره نيگا

عبور آب از دالاني به عرض يك متر

و خروج آب از سمت ديگر همان دالان
يكي ديگر از جلوه هاي زيباي طبيعت در اين دره، منطقه اي است كه از طرف گروه ما، اوكا ونگو (طبيعت دوستان حتما برنامه مستند ماجراجويان اوكا ونگو را در خاطر دارند) نام گرفته است. در اين قسمت از دره، ريزش عظيمي از سنگهاي ديواره هاي دره در محدوده اي به طول تقريبي ۱۰۰ متر و با ارتفاع بيش از ۳۰ متر رخ داده است كه بر خلاف موارد مشابه كه منجر به ايجاد سدي طبيعي بر سر راه رودخانه و ايجاد درياچه اي در پشت آن ميگردد، (مانند درياچه آب اسك در مسير رود هراز و يا درياچه گهر)، در اين مورد به علت ماهيت سنگهاي ريزشي كه ابعاد نسبتا بزرگي دارند، آب رودخانه به زير آوار رفته و مجددا در فاصله حدود ۱۰۰ متر از زير صخره ها بيرون ميآيد. متاسفانه به علت نزديكي شب و كاهش نور كه امكان استفاده از دوربين گوشي تلفن همراه را نميداد، مجبور به اجتناب از پايين رفتن در ابتدا و انتهاي اين منطقه شده و عكسبرداري از آنرا به حضور بعدي در آن نقطه موكول كردم.

موقعيت اوكا ونگو

عبور رود از ميان سنگهاي فرو ريخته از كوه
اندكي پس از ساعت ۲۰.۱۵ وارد قسمت انتهايي دره گهر رود گشتيم. از اين نقطه مجددا دره فراخ شده و حالت عمودي صخره هاي طرفين رود به شيبهاي دامنه اي تغيير كرده و دامنه هاي طرفين رود از درختان بلوط پوشيده ميشوند. با توجه به نزديكي شب و مسطح بودن نسبي مسير بر سرعت خود افزوده و در ساعت ۲۱.۴۵ به روستاي تي واقع در ۶ كيلومتري روستاي عمارت رسيده و با اجاره يك وانت جهت عزيمت به دورود، از پياده روي تا روستاي عمارت نجات پيدا كرديم.البته لازم به ذكر است كه سفر ما به علت پارك ماشينهايمان در پاركينگي واقع در شهر اليگودرز و بسته بودن آن پس از نيمه شب به ناچار يك روز ديگر هم به طول انجاميد.

انتهاي مسير دره نيگاي كوچك
آن شب در رستوراني واقع در شهر دورود، پس از چند روز دوستان با خوردن غذايي كه ديگر دست پخت من نبود از خود پذيرايي كردند ولي با وجود مسافت زياد پيموده شده و عدم صرف نهار، هيچ يك به اندازه شبهاي قبل غذا نخوردند. گويي محيط رعب انگيز و آب و هواي مطبوع دره نيگا دليل اصلي آن اشتهاي سيري ناپذير بود. با وجود خستگي زياد، همه دوستان در سر همان ميز شام از برنامه سال آينده پرسيده و براي حضورشان در آن اعلام آمادگي ميكردند.
+ نوشته شده در یکشنبه بیست و یکم تیر ۱۳۸۸ ساعت ۱۲:۱۳ ق.ظ  توسط نادرالحکما دواساز